رادمنش | شهرآرانیوز؛ او در همین گفتگو میگوید: «برای من بزرگترین خصیصه شاهنامه آن بوده است که کتاب برکشنده است. وقتی آن را میخوانم یا میشنوم، گویی پاهایم بالاتر از فراز خاک قرار میگیرد. همه چیز از زندگیای شبیه به زندگی ما حکایت دارد و درعین حال، جز آن است. حالتی از آن دست میدهد که در هیچ نوشته دیگر فارسی نیافته ام. بعضی از جاهای آن را نمیتوانم بخوانم بی آنکه اشک در چشمم جمع شود. عصبها به آخرین حد کشش خود میرسند، گویی همه وجود برافروخته شده و مجموع سلولهای بدن در نهایت انبساط و شکفتگی رسیده اند.»
این برانگیختگی و احساس که از نوجوانی در او آغاز شده و به مرور قوت و جان گرفته و جانش را تسخیر کرده بود، هیچ گاه تا آخرین لحظات هوشیاری هم در او بی رمق و خاموش نشد.
باور عمیقی داشت بر اینکه فردوسی تأثیری مانا و بسیار عمیق در ذهن و ضمیر و سرنوشت و زندگی ایرانیان داشته است و ما بیش از آنکه به آن آگاه باشیم، به او مدیونیم. در مقاله «توس و روز فردوسی» نوشته است: «هیچ کتابی در هیچ کشوری در سرنوشت ملت خود مؤثر نبوده است آن گونه که شاهنامه برای ملت ایران بوده است. ما در طی این هزار سال اگر به رغم حادثات و طوفان ها، بر سر جا مانده ایم، بیش از هر چیز به برکت کتاب فردوسی است.»
و در مقاله «شکسپیر و فردوسی»، با مقایسه این دو تن که در فرهنگ کشورشان بسیار تأثیرگذار بوده اند، مینویسد: «اگر وی [شکسپیر]حق افزایش اعتبار بر گردن مردم انگلیس دارد، حق فردوسی حق حیات ملی است. شکسپیر نبوغ قوم خود را در آثار خویش بازتاب داده است و فردوسی هستی معنوی ایرانی را.»
یکی از نکات ظریف و تأمل برانگیزی که او از «شاهنامه» میگیرد و به آن اشاره میکند، جایگاه ارجمندی است که فردوسی برای زنان قائل بوده است که نه تنها در آثار کهن فارسی، بلکه در هیچ حماسه دیگری در جهان نیز مانندش دیده نمیشود.
او فردوسی را به سبب دیدگاه مترقی اش نسبت به زنان میستاید: «شاهنامه نه تنها کتاب ضدزن نیست، بلکه برعکس، کتاب دیگری در زبان فارسی نمیشناسیم که مانند آن، زنان در آن بر چنین پایه ارجمندی نشسته باشند. [..]همچنین مقایسه شود با زن در آثار بزرگ ادبی جهان که از همه معروفتر «ایلیاد هومر» است. در این سنجشها نموده میشود که تمدن ایران، تا آنجا که در شاهنامه منعکس شده، زن را عضو تمام عیار و مؤثر اجتماع میشناخته است.» ۱
محمدعلی اسلامی ندوشن «شاهنامه» را یکی از اخلاقیترین کتابهای جهان و «کتاب کتاب های» فارسی میداند و زندگی شخصی فردوسی را نمونه تام وتمام اخلاق و انسانیت. از میان همه شاعران و اندیشمندان ایرانی که تأثیر مانایی بر سرشت و سرنوشت ما داشته اند، فردوسی را شاخص و در اوج میداند و درباره چرایی آن مینویسد: «از میان همه برجستگان فرهنگی خود، اگر بخواهیم یک تن را برگزینیم که نماینده تام وتمام آزادگی انسانی، جوهر وجودی، اصالت ایرانی باشد، آن ابوالقاسم فردوسی است.
او یک جنبه ندارد، بلکه سیاسی، فرهنگی، انسانی هر سه هست. سیاسی است برای آنکه با نیروی ضدایرانی و ضدانسانی زمان خود درافتاد، و ماجرای اختلاف او با محمود غزنوی در واقع یک جریان عمقی و عقیدتی بود. فرهنگی است برای آنکه بزرگترین کتاب زبان فارسی را پدید آورد، بدان گونه که بعد از آن هیچ اثر مهمی از نظم و نثر، در این زبان نوشته نشد، مگر آنکه تأثیری از شاهنامه در خود داشته باشد و پس از کتاب او اندیشه ایرانی چه در عزت و چه در ذلت، هرگز شرف تاریخی خود را از یاد نبرد. و، اما انسانی است برای آنکه منشور «خرد و داد» را رقم زد که از این حیث کم کتابی با آن برابری میکند؛ آن هم با بیانی که به قول نظامی عروضی «سخن را به آسمان علیین برد»؛ بنابراین ما در او تجسم سه عنصر تاریخ، فرهنگ و انسانیت خود را بازمی یابیم.» ۲
آثار زیادی ازجمله کتاب و مقاله و گفتگو و سخنرانی درباره فردوسی و «شاهنامه» از محمدعلی اسلامی ندوشن برجا مانده است. او در نوشتهها و گفتارهایش، هربار از کرانهای بر این رود رونده نظر داشته است. حتی در سفرهایی که به مشهد و توس داشته، از اهمیت بنای آرامگاه فردوسی و اهمیت جغرافیایی منطقه توس گفته است: «توس شایستگی آن را دارد که بتواند همان موقعیت را به خود بگیرد که «قونیه» نسبت به مولوی و «استراتفورد» نسبت به شکسپیر دارد.»
او این دو شهر را نمونههایی میداند که در پیوستگی با نام بزرگانشان زندگی میکنند و آرامگاه آنان را با تکریم بسیار حفظ و نگهداری کرده اند؛ و تأسف برانگیز اینکه میدانیم با همه اهمیتی که فردوسی و «شاهنامه» برای ایران دارد، توس آن طور که باید مورد مهر و توجه نبوده است. مهمترین عملیات عمرانی نیم قرن گذشته، ساخت و بازپیرایی جلوخان آرامگاه فردوسی بوده است. این پروژه سال۱۳۹۷ آغاز شد و سال۱۳۹۸ هم زمان با سالروز پایان سرایش «شاهنامه» به بهره برداری رسید و فازهای بعدی آن به مرور تکمیل شد.
اسلامی ندوشن نه تنها در دوران زندگی، بلکه خواست پس از مرگ هم دِینش را به فردوسی ادا کند؛ بنابراین در وصیت نامه اش که در مهر ۱۳۹۳ نوشته، آورده است: «آنچه از من برجای مانده کتاب هاست؛ امتیاز چاپ و تجدید چاپ آن را به نهاد آرامگاه فردوسی واگذار میکنم. عواید حاصل از آنها به عنوان حق التألیف، صرف گل کاری و زیباسازی محوطه آرامگاه و جاده مشهد به توس خواهد شد. امیدوارم که این خواستها به خوبی اجرا شود.»
«داستان داستان ها، رستم و اسفندیار در شاهنامه»، «ایران و جهان از نگاه شاهنامه»، «زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه»، «چهار سخنگوی وجدان ایران»، «سرو سایه فکن»، «نامه نامور، گزیده شاهنامه فردوسی»، «بیژن و منیژه»، «رستم و سهراب» و «درفش کاویانی» کتابهایی از محمدعلی اسلامی ندوشن درباره «شاهنامه» است.
منابع
۱. از مقاله زن و دنیای امروز، از کتاب «بازتاب ها»، محمدعلی اسلامی ندوشن، انتشارات آرمان، چاپ اول.
۲. از مقاله چرا فردوسی، چرا توس؟، از کتاب «مرزهای ناپیدا»، محمدعلی اسلامی ندوشن، انتشارات یزدان.